به گزارش تیم تحریریه آگاهی بخش: راک استار گیمز، بی شک، به غول صنعت بازی های ویدیویی تبدیل شده است. این شرکت با خلق فرنچایزهای محبوبی نظیر Grand Theft Auto و Red Dead Redemption، جایگاه ویژه ای در میان گیمرها پیدا کرده است.
در حالی که بازی های راک استار در ابتدا به دلیل داستان های اغراق آمیز و شخصیت های پرهیجان خود شناخته می شدند، برخی از آثار آنها لحنی جدی تر و واقع گرایانه تر داشتند. اما پیش از آنکه بازیکنان وارد دنیای این بازی ها شوند، با یک خط ابتدایی جذاب روبرو می شوند. بهترین فرنچایزهای بازی های راک استار شاید به زمان زیادی برای ساخت نیاز داشته باشند، اما نتیجه نهایی همواره اوج دستاورد در بازار بازی های AAA بوده است.
خط ابتدایی یک بازی اهمیت فوق العاده ای دارد، چرا که به منزله دعوتنامه ای برای کل تجربه بازی عمل می کند. این خط لحن و محیط بازی را مشخص کرده و به بازیکنان ایده ای کلی از آنچه قرار است تجربه کنند، می دهد. راک استار، به عنوان توسعه دهنده ای که دهه هاست در این صنعت فعالیت می کند، به خوبی از اهمیت خطوط ابتدایی آگاه است. به همین دلیل است که در بسیاری از عناوین خود، خطوط ابتدایی به یاد ماندنی را گنجانده تا بازیکنان را از همان لحظه شروع بازی مجذوب خود کند.
Grand Theft Auto V (بازی اکشن-ماجراجویی، 2013): “باشه، همه چیز طبق نقشه پیش میره!”
داستان Grand Theft Auto V با یک انفجار شروع می شود و بازیکنان را مستقیماً به قلب یک سرقت پر هرج و مرج بانک می برد که توسط چند فرد نقابدار در حال انجام است. یکی از این افراد، مایکل، کسی است که این خط ابتدایی را می گوید. این جمله از یک طرف، به خوبی حس تنش و تعلیق را در بازیکن القا می کند، زیرا بر اهمیت بالای این موقعیت تأکید می کند که اگر کوچکترین اشتباهی رخ دهد، ممکن است به کشته شدن افراد منجر شود.
از طرف دیگر، این جمله به شخصیت مایکل و تلاش های او برای دفن گذشته خود و تبدیل شدن به فردی جدید نیز اشاره دارد. بنابراین، دیدن این رفتار مقتدرانه او در صحنه فلش بک ابتدایی، نشان می دهد که این مرد قبل از جدایی از ترور، چه فرد خشنی بوده است. این صحنه یک نمونه عالی از استفاده هوشمندانه راک استار از خطوط ابتدایی برای شخصیت پردازی است.
بخوانید: نقد و بررسی STALKER 2: Heart of Chornobyl – گرافیک شگفتانگیز و دنیای باز با چالشهای جدید
Max Payne 3 (بازی شوتر سوم شخص، 2012): “آپارتمان عالیه… خیلی راحته!”
همیشه چیزی غیرعادی در مجموعه Max Payne وجود داشته است. چه چهره سم لیک که روی مکس چسبانده شده باشد، چه صحنه های سینمایی کمیک استایل یا دیالوگ های عجیب و غریب، این بازی ها همیشه به دلیل ماهیت غریب خود متمایز بوده اند. در حالی که راک استار تلاش کرد نسخه سوم را کمی واقع گرایانه تر کند، همچنان عجیب و غریب بودن در آن دیده می شود.
یک نمونه بارز از این موضوع، اولین خطی است که مکس پس از رسیدن به آپارتمان جدیدش در سائو پائولو می گوید. او در حالی که هیچ کس در اتاق نیست که با او صحبت کند، آنجا را “عالی” و حتی “خیلی راحت” می خواند. با توجه به میزان شکنجه و دردی که مکس تا این لحظه متحمل شده است، این دیالوگ با لحن شاد و پرانرژی خود، بسیار ترسناک به نظر می رسد و یک شروع به یاد ماندنی برای ورود راک استار به مجموعه مکس پین رقم می زند.
Red Dead Redemption (بازی اکشن-ماجراجویی، 2010): “اِ اِ، روزنامه بخرید، سرایت مرض کوری به مردم شهر! “
در ابتدای Red Dead Redemption، جان مارستون را می بینیم که پس از پیاده شدن از کشتی، در حال قدم زدن با دو مرد است. اما در حین پیاده روی، پسربچه ای روزنامه فروش، این گروه را متوقف می کند و اولین خط کل مجموعه را می گوید. راک استار برای غرق کردن بازیکنان در فضای بازی، تصمیم گرفته تا داستان را با خطی شروع کند که با استانداردهای امروزی کاملاً مضحک به نظر می رسد و به بازیکنان یادآوری می کند که جهان حدود یک قرن پیش چقدر متفاوت بوده است.
این یک روش هوشمندانه برای جذب بازیکنان از اولین صحنه با یک جمله عجیب است که نه تنها بر عجیب بودن آن زمان، بلکه بر میزان پیشرفتی که از آن زمان در زمینه بهداشت و علم به دست آمده نیز تأکید می کند.
Bully (بازی اکشن-ماجراجویی، 2006): “چیزی هست که بخوای در موردش حرف بزنی؟ “
اگر این جمله را خارج از متن بشنویم، ممکن است به نظر برسد که کسی آن را در حال مرگ یا در آخرین لحظات زندگی می گوید. اما در واقع، این جمله را مادر جیمی در ابتدای Bully می گوید، در تلاشی برای ترغیب پسرش به بیان احساساتش پس از نقل مکان به مدرسه جدید. با یک خط، بازیکنان بلافاصله ایده خوبی از شخصیت ساکت و عبوس جیمی، و همچنین رابطه پر فراز و نشیب او با مادرش به دست می آورند.
به محض اینکه مادر جیمی این سوال را می پرسد، تیتراژ بازی روی صفحه ظاهر می شود و قبل از شروع واقعی بازی، مقدمه کوتاهی برای جلب توجه بازیکنان به قهرمان داستان ارائه می دهد. جیمی در طول این بخش مقدماتی ساکت می ماند تا اینکه ناپدری اش او را “جیمز” صدا می زند که آخرین تیر خلاص برای این جوان سرکش است و با چند کلمه رکیک به او پاسخ می دهد.
بخوانید: «the witcher 4»: جاهطلبانهتر از همیشه، CDPR وعده یک شاهکار جدید را میدهد!
L.A. Noire (بازی اکشن-ماجراجویی، 2011): “شهر در آستانه عظمت، با اتومبیل هایی که به عنوان مظهر موفقیت در خیابان ها جولان می دهند.”
صحنه سازی در این بازی فوق العاده است. ابتدای L.A. Noire تقریبا شبیه به یک تبلیغ برای آرمان شهر دهه 1940 است که با این خط ابتدایی جذاب خلاصه می شود. هسته اصلی این جمله تمرکز بر مادی گرایی و نحوه ظهور نمادهای طبقه اجتماعی و سلسله مراتب در شهر است. این قسمت از جمله به طور خاص در روایت بازی نقش دارد و نشان می دهد که با وجود زیبایی های لس آنجلس، جرم و جنایت های مداوم مانع از رسیدن آن به عظمت واقعی می شود. L.A. Noire بازی ای است که سبک و سیاق خاصی دارد و قطعاً با این خط نمادین در مورد وضعیت فعلی شهر، شروع پر زرق و برقی را رقم می زند.
Grand Theft Auto: San Andreas (بازی اکشن-ماجراجویی، 2004): “خوبه که برگشتم.”
شگفت انگیز است که چگونه می توان از یک خط ساده، اطلاعات زیادی در مورد شخصیت یک فرد به دست آورد، همانطور که در خط ابتدایی San Andreas، که توسط هیچ کس جز CJ، ستاره داستان، گفته می شود، ثابت می شود. بازیکنان بلافاصله متوجه می شوند که CJ مدتی است که از خانه دور بوده است، که این خود سؤالاتی را ایجاد می کند، اما همچنین نشان می دهد که او چقدر به دوستان و خانواده نزدیک خود علاقه مند است، زیرا او بیشتر از اینکه همه چیز را پشت سر بگذارد و برای همیشه برود، حاضر به بازگشت به خانه است.
ناگهانی بودن این جمله و نحوه به نظر رسیدن آن که انگار از ناکجاآباد می آید، به نفع آن عمل می کند، زیرا بازیکنان را تشویق می کند تا از همان ابتدا شروع به شکل دادن نظر خود در مورد CJ به عنوان یک شخصیت کنند. در عین حال، این یک روش مناسب برای شروع آخرین ماجراجویی GTA با ارائه مقدمه ای مناسب برای شهر پر زرق و برق لس سانتوس است.
f
بخوانید: طراحی آینهها در GTA: San Andreas 2024
Grand Theft Auto III (بازی اکشن-ماجراجویی، 2001): “عزیزم، کارِت خیلی کوچیکه.”
Grand Theft Auto III بدون اتلاف وقت، مستقیماً وارد عمل می شود. صحنه آغازین، سرقتی را در بانک لیبرتی سیتی نشان می دهد، در حالی که گروهی از اراذل و اوباش سعی می کنند از پشت فرار کنند تا دستگیر نشوند. در یک چرخش غیرمنتظره، کلود، قهرمان بازی، توسط زن مرموزی که او را “عزیزم” خطاب می کند، تهدید می شود، که نشان می دهد این دو حداقل یکدیگر را می شناسند. پس از آنکه او را “کوچک” خطاب می کند، ماشه را می کشد و کلود را برای مردن رها می کند.
سپس مشخص می شود که این زن، کاتالینا، نامزد کلود بوده است. این خط سوالات زیادی را برمی انگیزد، به ویژه اینکه چرا کاتالینا چنین کاری انجام می دهد و اینکه آیا خیانت او از قبل برنامه ریزی شده بوده است یا خیر. این خط از همان لحظات اول داستان، بازیکنان را مجذوب می کند.
Red Dead Redemption 2 (بازی اکشن-ماجراجویی، 2018): “روزگارِ کابوی ها به سر رسیده.”
با وجود اینکه Red Dead Redemption 2 بازیکنان را در نقش یک یاغی قرار می دهد، دنیایی که آنها در آن رها می شوند دقیقاً همان چیزی نیست که اغلب در وسترن های اسپاگتی دیده می شود. همانطور که در این خط ابتدایی که در ابتدای بازی ظاهر می شود، به وضوح توضیح داده شده است. در واقع، آمریکا در این زمان دستخوش تغییرات چشمگیری است و با حاکم شدن مدرنیزاسیون، افرادی مانند آرتور، داچ، جان و بقیه گروه، دقیقاً مورد توجه عموم مردم نیستند.
این مفهومِ دست و پنجه نرم کردن با تغییرات اجتماعی یک موضوع بسیار برجسته در Red Dead Redemption 2 و علت اصلی اختلاف بین آرتور و گروه است، بنابراین منطقی به نظر می رسد که از همان ابتدا به آن اشاره شود. این خط به خوبی لحن ناامیدکننده ای که Red Dead 2 با آن شروع و پایان می یابد را تنظیم می کند، در حالی که یک نکته تاریخی جالب است که سقوط کابوی ها در آمریکای مدرن را ثبت می کند.
این خطوط ابتدایی در بازی های راک استار به خوبی لحن داستان های مربوط به خود را تنظیم می کنند. ما مشتاق شنیدن نظرات شما هستیم! نظرات خود را در ادامه مطلب به اشتراک بگذارید.
درست مانند اینکه برای یافتن جواب کامل بازی دانا، قدم به قدم مراحل 1 تا 500 را پیمودیم، در دنیای بازیهای راکاستار نیز، شروع هر بازی، همچون یک مرحلهی ابتدایی اما حیاتی است. هر کدام از این استارتهای داستانی، زمینهساز ماجراجوییهای بیشماری میشوند؛ از قدم گذاشتن در خیابانهای پر هیاهوی لوس سانتوس در GTA V، تا ورود به دنیای وسترن Red Dead Redemption 2، هر شروع، یک نقطه عطف در تجربهی بازی است. بررسی و تحلیل هشت شروع برتر در بازیهای راکاستار، همانند حل کردن پازلی چند صد تکه، ما را به درک عمیقتری از مهارتهای داستانگویی و طراحی بازی این استودیو میرساند.
منبع: gamerant
l