دکتر علی شریعتی: متفکری برجسته و چهرهای اثرگذار در تاریخ ایران
دکتر علی شریعتی (زاده ۲ آذر ۱۳۱۲ در مزینان– درگذشته ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ در لندن) متفکری برجسته، نویسندهای توانمند، جامعهشناس، اسلامشناس و روشنفکر ایرانی بود که آراء و اندیشههای او نقشی مهم در تحولات فکری و سیاسی ایران، به ویژه در دوران پیش از انقلاب اسلامی، ایفا کرد.
امروز ۲۹ خرداد چهل و ششمین سالروز درگذشت مشکوک علی مزینانی معروف به علی شریعتی در سال ۱۳۵۶ است.
مزینان کجاست؟
مزینان روستایی کویری از توابع بخش مرکزی شهرستان داورزن در استان خراسان رضوی است که در فاصله ۶ کیلومتری داورزن و ۲۹۵ کیلومتری شهر مشهد (مرکز استان) واقع شده است. دکتر علی شریعتی جامعه شناس معاصر اصالتا از اهالی روستای مزینان می باشد، اما در روستای کاهک که محل زندگی اقوام مادریشان بوده، متولد شده است و به همین خاطر از هر دو این روستاها به عنوان زادگاه ایشان یاد شده است.
مزینان دارای اقلیمی نیمه بیابانی با آب و هوای گرم و خشک در تابستان و زمستان های سرد و سخت می باشد. رود کاشور از قسمت جنوبی روستا عبور کرده و همچنین یک قنات پر آب نیز در این منطقه ساخته شده که آب آشامیدنی مردم روستا را تامین می کند. اهالی روستای مزینان به زبان فارسی سخن گفته و شیعه جعفری می باشند.
محمدتقی که اهل مزینان و شهرتش «شریعتی» بود، از طرف پدری پسر شیخ محمود و جدش ملا قربانعلی معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه که در مدارس قدیم مشهد، سبزوار و بخارا درس خواند و از شاگردان برگزیده ملا هادی سبزواری فیلسوف، عارف و شاعر عصر فتحعلی و محمد شاه قاجار بود و از طرف مادری به علما، روحانیون و سادات صحیحالنسب حسنی که آنان نیز از عالمان دین بودند، متصل بود.
ملا قربانعلی چهار پسر به نامهای محمود، احمد، حسن و حسین داشت. محمود بعد از مرگ پدر به درخواست مردم مزینان به آن دیار رفت و پیشنماز مسجد و معلم حوزه علمیه مزینان شد. شیخ محمود نیز صاحب یک دختر به نام معصومه و سه پسر به نامهای قربانعلی، محمدتقی و محمد بود.
محمدتقی در ۲۵ سالگی با زهرا امینی از اهالی روستای کاهک ازدواج کرد و یک سال بعد در دوم آذر ۱۳۱۲ صاحب فرزند پسری به نام «علی» شد. او در سال ۱۳۱۹ به همراه خانواده به مشهد مهاجرت کرد و علی را در دبستان ابن یمین ثبت نام کرد.
اخراج رضا شاه توسط انگلیسیها از ایران در شهریور ۱۳۲۰ و درگیر شدن کشور در جنگ جهانی دوم موجب حاکم شدن نابسامانیهای سیاسی و اقتصادی بر کشور شد به همین دلیل محمدتقی، مادر و پسرش را به شهرستان مزینان فرستاد تا از گزند جنگ و ناامنیهای آن در امان بمانند.
با آرام شدن فضای سیاسی کشور و ثبات نسبی اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور در دوره سلطنت محمدرضا شاه، علی به همراه مادرش مزینان را به مقصد مشهد ترک کرد و در مدرسه ابن یمین بقیه درسش را خواند.
او در سال ۱۳۲۵ به مدرسه فردوسی مشهد رفت تا نیم بقیه از دوره دوم آموزش متوسطه را در این مدرسه درس بخواند. علی در سال ۱۳۲۸ درسش در این مدرسه تمام شد و سیکل گرفت. او مدتی بعد وارد دانشسرای مقدماتی شد و دوره دبیرستان را با گرفتن دیپلم پایان داد.
علی در سال ۱۳۳۴ در کنکور دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد شرکت کرد و با قبولی در آزمون ورودی، دانشجوی این دانشگاه شد و چهار سال بعد لیسانس زبان و ادبیات فارسی گرفت. او در سال دوم ورود به دانشگاه مشهد در آزمون سراسری شرکت کرد و موفق به قبولی در رشته فلسفه در دانشگاه تهران شد اما به دلیل نامشخص چند ماه بعد از رشته فلسفه انصراف داد و به مشهد برگشت.
او در طول دوران تحصیل در دانشکده مشهد آثاری چون ترجمه ابوذر غفاری، ترجمه کتاب نیاش اثر الکسیس کارل و چند مقاله تحقیقی را انجام داد.
مهاجرت
علی شریعتی بیان می کند: «ظاهرا آزاد هستم ولی در قید اسارت، به اصطلاح رهایی یافتهام ولی آنچه مسلم است، نوع زندانم تغییر کرده و از زندان دولتی به زندان خانه منتقل شدهام.
اجبار به این شیوه زندگی موجب افسردگی و ناراحتی مستمر دکتر علی شریعتی شد از این رو در مشورت با همسر و برخی دوستان و شخصیتهای سیاسی تصمیم به «مهاجرت» گرفت.
دیدگاه کلی به چهره دکتر علی شریعتی
دکتر علی شریعتی چهرهای پیچیده و چندوجهی در تاریخ ایران معاصر است و ارائه نظر جامع و بیطرفانه درباره او در قالب چند جمله کوتاه دشوار است.
با این حال، میتوان گفت که شریعتی بدون شک یکی از مهمترین متفکران و روشنفکران معاصر ایران بود. او با آراء و اندیشههای نوگرایانه خود در زمینههای مختلف از جمله دین، فلسفه، جامعهشناسی و سیاست، نقشی اساسی در تحولات فکری و سیاسی ایران، به ویژه در دوران پیش از انقلاب اسلامی، ایفا کرد.
شریعتی در نقد اسلام سنتی و تحجرگرایی مذهبی سخن میگفت و خواهان بازخوانی و تفسیر نوگرایانه از اسلام بود. او همچنین به نقد نظام سیاسی حاکم بر ایران در آن زمان میپرداخت و خواستار عدالت اجتماعی و آزادی بود.
آثار شریعتی به زبانهای مختلف ترجمه شده و در سراسر جهان مورد مطالعه قرار میگیرد. او به عنوان یکی از مهمترین متفکران معاصر ایران شناخته میشود و نقش او در تحولات فکری و سیاسی ایران انکارناپذیر است.
با وجود این که شریعتی در زمان حیات خود با مخالفتها و انتقادهای فراوانی از سوی گروههای مختلف سیاسی و مذهبی روبرو بود، اما اندیشههای او همچنان در میان نسلهای مختلف ایرانیان، به ویژه جوانان، از محبوبیت و نفوذ بالایی برخوردار است.
نکاتی که باید در نظر داشت:
- اندیشههای شریعتی طیف گستردهای را شامل میشود و درک کامل آنها نیازمند مطالعه و بررسی عمیق آثار اوست.
- تفسیرها و برداشتهای مختلفی از اندیشههای شریعتی وجود دارد و ارائه یک نظر واحد در مورد او دشوار است.
- نقش و جایگاه شریعتی در تاریخ ایران همچنان موضوع بحث و گفتگو است.
زندگی و تحصیلات
شریعتی در خانوادهای مذهبی و روحانی در روستای مزینان از توابع کاشمر به دنیا آمد. پدرش، محمدتقی شریعتی، از روحانیون برجسته و روشنفکران زمان خود بود. شریعتی پس از گذراندن دوره ابتدایی در زادگاهش، به مشهد رفت و در دبیرستانهای ابنسینا و فردوسی به تحصیل ادامه داد.
او در سال ۱۳۳۴ در رشته ادبیات فارسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد پذیرفته شد و با رتبه اول از این رشته فارغالتحصیل شد. شریعتی در دوران دانشجویی تحت تأثیر اندیشههای روشنفکران ایرانی مانند جمالالدین کازرونی، احمد کسروی و محمد اقبال لاهوری قرار گرفت و به تدریج گرایشات مذهبی و سیاسی او شکل گرفت.
پس از اتمام تحصیلات در ایران، شریعتی با استفاده از بورسیه تحصیلی به فرانسه رفت و در رشتههای جامعهشناسی و تاریخ ادیان در دانشگاه سوربن به تحصیل ادامه داد. او در این دوران تحت تأثیر اندیشههای متفکران غربی مانند ژان پل سارتر، ارنست بلوخ و آنری برgson قرار گرفت.
شریعتی در سال ۱۳۴۳ با مدرک دکترا در رشته جامعهشناسی به ایران بازگشت و در دانشگاه مشهد به تدریس جامعهشناسی و تاریخ religions پرداخت.
فعالیتها و آراء
شریعتی در دوران فعالیت خود در ایران، به سخنرانی و تدریس در دانشگاهها، حسینیه ارشاد و سایر مراکز فرهنگی پرداخت. او همچنین مقالات و کتابهای متعددی در زمینههای مختلف از جمله، تاریخ، جامعهشناسی، فلسفه، دین و سیاست به نگارش درآورد.
آراء و اندیشههای شریعتی ترکیبی از آموزههای اسلامی، فلسفه غرب و اندیشههای انقلابی بود. او در نقد اسلام سنتی و تحجرگرایی مذهبی سخن میگفت و خواهان بازخوانی و تفسیر نوگرایانه از اسلام بود. شریعتی همچنین به نقد نظام سیاسی حاکم بر ایران در آن زمان میپرداخت و خواستار عدالت اجتماعی و آزادی بود.
برخی از مهمترین آثار شریعتی عبارتند از:
- هبوط در ظلمت
- کویری از انعکاسها
- اسلام شناسی
- فاطمه فاطمه است
- حسین وارث آدم
- ما و اقبال
- انسان در جستجوی هویت
- نیایش
میراث
دکتر علی شریعتی در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ در لندن درگذشت. مرگ او ضایعهای بزرگ برای جامعه روشنفکری ایران بود.
با وجود اینکه شریعتی در زمان حیات خود با مخالفتها و انتقادهای فراوانی از سوی گروههای مختلف سیاسی و مذهبی روبرو بود، اما اندیشههای او همچنان در میان نسلهای مختلف ایرانیان، به ویژه جوانان، از محبوبیت و نفوذ بالایی برخوردار است.
آثار و اندیشههای شریعتی به زبانهای مختلف ترجمه شده و در سراسر جهان مورد مطالعه قرار میگیرد. او به عنوان یکی از مهمترین متفکران معاصر ایران شناخته میشود و نقش او در تحولات فکری و سیاسی ایران انکارناپذیر است.
مرگ دکتر علی شریعتی: روایتی ناگفته و پر از ابهام
دکتر علی شریعتی، متفکر، نویسنده و روشنفکر برجسته ایرانی، در 29 خرداد 1356 در حالی که تنها 43 سال داشت، در لندن درگذشت. مرگ او ضایعهای بزرگ برای جامعه روشنفکری ایران بود و تا به امروز، ابهامات و سوالات زیادی پیرامون آن وجود دارد.
بازداشت علی پس ازبازگشت از فرانسه توسط ساواک
دکتر علی شریعتی در سال ۱۳۴۸ به عنوان سخنران به حسینیه ارشاد تهران دعوت و به زودی به عنوان مسؤول فرهنگی این حسینیه انتخاب شد. وی در این حسینیه علاوه بر سخنرانیهای آتشین، جامعهشناسی مذهبی، تاریخ شیعه و معارف اسلامی آموزش داد. کلاسهای درس و بحث شریعتی در دانشگاه تهران و حسینیه ارشاد با استقبال دانشجویان و مردم عادی روبرو بود.
به دنبال حساسیت رژیم پهلوی به سخنرانیهای دکتر او از آبان ۱۳۵۱ تا تیر ۱۳۵۲ به زندگی مخفی روی آورد و سخنرانیهای او با نام مستعار چاپ و منتشر شد. این دوره مصادف با زندگی سخت توام با فشار روحی و روانی مضاعف بود. او بارها و بارها توسط مأموران ساواک به شدت تحت نظر بود و به انحاء مختلف شکنجه روحی و روانی قرار گرفت.
مرگ مشکوک دکتر علی شریعتی
پوران شریعترضوی در خاطرهای از مرگ مشکوک دکتر علی شریعتی، بیان کرد: «آن شب تا ساعت ۱۱ همه دور هم نشسته بودند و حرف میزدند ولی دکتر ساکت و غمگین و گرفته بود و حرفی نمیزد. حدود نیمه شب، علی فکوهی و ناهید به خانه خودشان میروند و با نسرین قرار میگذارند که فردا صبح آماده باشند تا به اتفاق به بدرقه دوستشان بروند.
دکتر هم به اتاق خوابی که، در طبقه پایین قرار داشته میرود که بخوابد. این اتاق از یک طرف رو به جنگل بوده و پنجره اتاق به علت گرمای هوا باز بوده است. بعد از مدتی، دکتر به سارا میگوید، لیوان آبی برایش ببرد. سارا آب را میبرد، پس از گذشت مدتی باز بچهها را صدا میکند و یک استکان چای میخواهد.
به نظر نا آرام میرسیده و خوابش نمیبرده. سوسن و سارا و نسرین هم برای استراحت، به طبقه بالا میروند و میخوابند. فردا صبح ساعت هشت، ناهید و علی فکوهی برای بردن خواهرشان نسرین به خانه دکتر میآیند و در میزنند، ولی کسی در را باز نمیکند. مدتی هم پشت در میمانند تا نسرین، از خواب بیدار شود.
او که برای باز کردن در به طبقه پایین میآید، میبیند که دکتر در آستانه در ورودی اتاق به پشت افتاده و بینیش به نحوی غیرعادی سیاه شده و باد کرده. وحشت میکند و هراسان میدود در را باز میکند. با اضطراب جریان را به برادرش میگوید. ناهید و برادرش متحیر و غمگین وارد خانه میشوند، ناهید بلافاصله نبض دکتر را میگیرد و او هم، نظر ناهید را تایید میکند، بلافاصله نسرین به طبقه بالا، به اتاقی که بچهها در آن خوابیده بودند میرود و مراقب آنها میشود تا پایین نیایند که پدرشان را به آن حال ببینند.
علی فکوهی، وحشتزده و غمگین فورا به اورژانس بیمارستان ساوتهمپتون تلفن میکند. آمبولانس میخواهد. بعد از مدت کمی آمبولانس میرسد. آنها هم پس از معاینه نظر میدهند که دکتر درگذشته است.
روایت رسمی
طبق روایت رسمی، شریعتی در اثر سکته قلبی در آپارتمان خود در لندن جان باخت. پیکر او پس از کالبدشکافی در بیمارستانی در لندن به دمشق منتقل و در جوار حرم حضرت زینب به خاک سپرده شد.
در نهایت، میتوان گفت که دکتر علی شریعتی شخصیتی برجسته و تأثیرگذار در تاریخ ایران معاصر بود که آراء و اندیشههای او نقشی مهم در تحولات فکری و سیاسی این کشور ایفا کرد.